دریای تلخ

ساخت وبلاگ
سلاخیِ کالبدی بی نفس،دل سپرده به خاک و فراموشی،وصف حال من استکه بعد از این همه، باز هم برای تو می نویسم.حرف هایم آنقدر هست که قلم لج کند،و من را از ادامهِ شکافتن جسد بازدارد.مثل تویی که لج کرد،و هویتش دریای تلخ...
ما را در سایت دریای تلخ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maryamtsa بازدید : 42 تاريخ : جمعه 22 آذر 1398 ساعت: 10:21

قطرات آب یخ، 

همانند مشتی شیشهِ خرد شده، بر سر و شانه م فرو می ریخت.

درد می گرفت، 

آرام می گرفتم.

خیلی عمیق نفس می کشیدم. یادم هست. 

برای این که هوشیار بمانم، 

برای این که برپا بمانم، 

برای این که 'زنده' بمانم. 

پاره ای از خاطرات آسیب دیده، 

به همراه سردی بی نهایت آب،

انتهای کرختی و بی اهمیتی من. 

چه می کرد آبان! 

چه می کرد. 

 

دریای تلخ...
ما را در سایت دریای تلخ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maryamtsa بازدید : 48 تاريخ : جمعه 22 آذر 1398 ساعت: 10:21

من را عفو کنید، عمیقا از کرده خویش حیران و پریشانم. 
در دم حواسم پرت شد،
تنها لحظه ای غفلت کردم از این که چقدر تنها و غریب شدم.
صمیمانه پوزش می طلبم! 
.
.
.

دریای تلخ...
ما را در سایت دریای تلخ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maryamtsa بازدید : 45 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 18:29

Damn it
!Damn it
.Think, I think I should've written by now
?How should I ever face this pile of feelings

دریای تلخ...
ما را در سایت دریای تلخ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maryamtsa بازدید : 56 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 18:29

سنگِ صبور زیبای من، 

گرچه دیگر نمی توانم عقب بکشم، 

و آمده ام که بنای ماندن بسازم،

باور کن،

من خود از حضورِ آزاردهندهِ خویش حیرانم. 

 

پ ن:برای تولد بود و درسته تاخیر داره، ولی همون شب نوشته شده، اونم توی بیمارستان. یه تولد خفنی بود با خویشتن. 

پ ن 2: من از خودم بابت هر هتک حرمتی عذر می خوام، منظور واضحه دیگه...

پ ن 3: درضمن یه کادویی گرفتم امسال که اصلا عجیب! بسته بندی شده با موهای بلندِ لخت و چشمای خمار.

روشم انگار نوشته 'جانا'

 

دریای تلخ...
ما را در سایت دریای تلخ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maryamtsa بازدید : 39 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 18:29